چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

شب بیست و سوم رمضان





خواستم در این شب هاى عزیز، او را که زمانى تصور، تنها تصور مى کردم در دلش جاى دارم ببخشم. چرا که کینه، دلِ آدمى را تنگ مى کند و اوقاتش را تلخ. با خودم گفتم او را و تمام بدى هاى او را مى بخشم و فراموش مى کنم که اگر حواست پرت آدمى شود زندگى ات دیگر از آن تو نخواهد بود.

اما اگر هر زمان کسى بگوید دوستت دارم و تو یاد دروغ بزرگى به نام عشق بیفتى این یعنى واقعاً او را بخشیده اى؟

اگر هر زمان مردى روبه رویت ایستاد و دردى تمام بدنت را در آغوش گرفت، یعنى او را بخشیده اى؟

وقتى در تنگناى مالى قرار گرفتى و یاد اندک پس اندازى افتادى که از تو گرفته و هرگز برگردانده نشد، یعنى او را بخشیده اى؟!


کاش انسان مى توانست دچار فراموشى خودخواسته اى شود، دنیا چقدر زیباتر مى شد...



  • فاطم
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.