چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کرونا» ثبت شده است

نحنُ بحماک

 

 

ملحفه تخت رو عوض کردم و روبالشتی‌ها

هر وقت این کار رو می‌کنم،

دراز می‌کشم روی تخت

فقط بخاطر آرامشی که ملحفه نو و تمیز بهم میده

بویی که بوی انسان نیست

بوی پودر، بوی مایع لباسشویی.

 

عاشوراست، دومین عاشورایی که کرونا ما را در خانه‌های‌مان زندانی کرده

قریب به ۶۰۰نفر روزانه می‌میرند

مرگ بر اثر کرونا در ایران ۷۵ برابر کل دنیاست

به محض پایان دوره ریاست جمهوری حسن روحانی و آمدن ابراهیم رئیسی، 

میزان واکسیناسیون بالا رفت!

اما این بازی کثیف سیاست دیر به نفع حمایت از مردم رنگ عوض کرد،

حمایتی نمایشی با بوی تعفن

امروز خبر درگذشت ۴ نفر از آشناهای‌مان را شنیدم

عادی نمی‌شود ولی

هربار با شنیدن فوت یک کرونایی، داغ از دست دادن نجمی‌جون تازه می‌شود.

فکر می‌کنم این دنیا هرگز دوباره جایی دوست داشتنی برای زندگی نخواهد شد.

 

 

مگر چه اندازه تا صبح زنده‌ایم؟

 

 

یک، منتظر جواب تست #کرونا هستم.

دو، دلم تنگ شده،خیلی.

سه، امروز پسری با چشمان سبزآبی به دنیا آمد.

چهار،انبار مواد منفجره در کنار ساحل #بیروت منفجر شد و

تا الان گفته شده ۶۳ نفر جان دادند.

پنج، امروز هم بیشتر از ۲۰۰نفر از کرونا در ایران...

 

پ. دنیا! تمام شو!

شکارگوسفند وحشی

 

 

 

 

مست خوابم، یک خلسه‌ی تهوع آور،

یک بی‌حالی خودخواسته وقتی

 ۲:۲۰دقیقه نیمه شب خوابم تمام شد .

بوی کدوی سرخ کرده خانه را بغل زده است.

تن به باد کولر سپرده‌ام و

حرف‌های تازه‌ای از موراکامی می‌خوانم.

می‌خوانم و نمی‌خوانم،

بیدارم  یا به خواب رفته‌ام. 

 

نفست به سختی بالا می‌آید،

 به خواب می‌روی،

بیداریت درد می‌کشد،

آغوشت سرفه می‌کند.

کجای جهان صورتت را پوشانده‌ای...

 

صدای بشقاب‌ها می‌آید، صدای آب.

فردا زنده‌ام؟

 

پ.کرونا هم‌چنان قربانی می‌گیرد.

صبر۶ساله‌ی پدرجان

 

 

باورم نمی‌شه و چون باورم نمی‌شه

نمی‌تونم زیاد چیزی بنویسم.

فقط اینکه

امروز اول فروردین۱۳۹۹ بود که

#کرونا نجمی‌جون قشنگ منو گرفت.