چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب در آبان ۱۴۰۲ ثبت شده است

یا غوثی یا عزرائیل

 

 

آدم‌ها می‌دویدند، من هم همینطور بدون حجاب. رفتیم داخل یک بیمارستان، طبقات بالایی. از پنجره سرتاسری‌ای که داشت موشک‌هایی را می‌دیدم که پرتاب می‌شوند.خانمی گفت این‌ها میخ‌های دفاعی هستند. گفتم پس چرا آمده‌ایم اینجا؟ اینجا را می‌زنند.

دیدم یک موشک مستقیم دارد می‌آید به طرفم و انفجار.

مُردم بدون درد و معلق شدم انگار در فضایی که ابتدا نارنجی و زرد بود و بعد همه‌جا تاریک شد، سیاهِ سیاه.

صدای دلنشین مردی پیچید که گفت، و الان همه چیز شروع شد.

روبه‌‌رویم دفتری بزرگ با جلد چرمی ورق خورد و روی صفحه اول ایستاد.

از خواب پریدم در حالی‌که قلبم به‌شدت می‌تپید.