چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

مرداد نفرت انگیز



خسته از درد، خسته از جارویى که به زحمت کشیده ام روى تخت به عادت تازه ام ، به قطر، خودم را رها کرده ام.

چشمانم را مى بندم و اندکى لب هایم را از هم دور نگه مى دارم. انگار که بخواهم نسیم خنک ظهرگاه کولر را ببلعم.

سردرد اشک هایم را روان مى کند. به کابوس عجیبى که چند شب پیش دیده بودم فکر مى کنم.

اسبى افتاده کنار دیوارى لخت. اسبى که تمامى پوستش کنده شده بود و ماهیچه هایش مثل عکس کتاب هاى بدن شناسى خودنمایى مى کرد.

نزدیک تر مى شوم. زین به صورت عجیبى روى پوزه اش مانده بود و حتى قطره اى خون دیده نمى شد.

موبایلم را برداشته و عکسى انداختم.

در کمال خونسردى از آنجا دور شدم و از خواب پریدم.

حس نفرتى عجیب از خودم شعله ور شد...


پ١.همدیگر را قضاوت نکنیم.

پ٢.به هم تهمت ناروا نزنیم.

پ٣.خدا شاهد است.