چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

حوصله ى تایپ نیست


چراغ اتاق را خاموش کردم و من تبدیل شدم به انسان نابینایى که مى خواست اندک پلویى را از بشقاب کنار پایش بخورد.

قاشق را کنار گذاشتم. با دست مى خوردم و انگار عطر برنج بیشتر مى شد.

در این کوربازى یک نفره جدیدم هم نتوانستم زیاد دوام بیاورم.

چراغ را روشن کردم. تنها دو برنج بیرون از ظرف ریخته بودند...

  • فاطم
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.