چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

آبی+قرمز+زرد=خاکستری



بعد از بیرون آمدن از حادثه ای تلخ، گاهی می نشینیم به بلاک کردن تمام راه های ارتباطیمان با انسان هایی که رنگ زندگی را برایمان تیره کرده بودند.

وقتی فروردین ماه از انتشارات به خیال خودم استعفا دادم و به خیال رئیس اخراج شدم، تمام آن مسیرها که او را به من می رساند بستم. تلگرام، اینستاگرام و کوفت و زهرمارهای دیگر. می دانستم دلیل بیرون آمدنم از آنجا عدم کفایتم نبود و همین رنجم می داد. 
حالا که قریب به سه ماه از آن ماجرا می گذرد، انگار دیگر هیچ چیز برایم مهم نیست. مسیرها را باز کرده ام چرا که می دانم او موجودی نیست که بتواند آزارم دهد. بودن یا نبودنش برایم اهمیتی ندارد. به اتفاقاتی که بینمان رخ داد چون تجربه ای نه چندان تلخ می نگرم.
اما گاهی هم درد آنقدر عمیق می شود و روزها چنان تلخ، که همان اوایل اتفاق راه های معمول چون بستن سیستم های ارتباطی، نمی توانند آرامشی حتی کاذب به انسان بدهند.
نمی دانم، شاید زجری که می کشیم برایمان لذت بخش است.
 گوشه ای از مغز نمی خواهد فراموش کند، گوشه ای از دل...






  • فاطم
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.