ازترس خواستن تو،گره نمی زنم هیچ سبزه ای را
- جمعه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۴۳ ب.ظ
سیزده به در نودوپنج، من از خانه بیرون نرفتم.
من در خودم ماندم. در سیلاب خاطرات فرو رفتم، غرق شدم و هیچکس دست مرا برای بیرون کشیدن، نگرفت.
به گمانم مرده ام.
- ۹۵/۰۱/۱۳