اندر احوالات من و همکار سانتیمانتال(4)
- شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۴۹ ب.ظ
می خواستم بنویسم که چطور از صبح تا عصر رفتار توهین آمیزی با من داشت، آنقدر که همکارم کنارم نشست و بعد از کلی حرف زدن گفت: هر روز هشت صبح تا پنج عصر اینجایی، تحمل کن. همین.
می خواستم بنویسم اما نوشتن یعنی اهمیت می دهم. به او، به رفتارش و به رنجی که تحمیل می کند.
نمی نویسم و به هوا فکر می کنم که امروز چه اندازه گرم بود...
پ1. اینجا جای خوبی می شد اگر تو نبودی.
پ2.همیشه نمی شود کل آدم های اطراف دوستت داشته باشند.
- ۹۴/۱۱/۱۷