از تکرار حادثه بیزارم
- دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۴۳ ق.ظ
تماس گرفت.خبرو تازه شنیده و شوکه شده بود.گریه کرد و نمی دونست چقدر داره رنجم میده.
آدم ها با دوست داشتن هاشون،با نگرانی هاشون آزار میدن.به خیال خودشون حق دارن اما...
آدم ها به چیزهایی که سال ها از بقیه دیدن،عادت کردن.و یک تغییر ناگهانی-به زعم اونها،ناگهانی-براشون سنگین و غیرقابل قبوله.
عادت های لعنتی،فسیل می کنه. و ما ذره ذره این فسیل بودن،این فرسایشو قبول می کنیم.
حتی جرأت نداریم به چیز دیگه ای فکر کنیم. که آیا زندگی ینی ادامه دادن یک روند تکراری؟که نمیشه بهتر شد،بهتر پیش رفت؟
آخ،که کاش کمی جسارت بیشتری داشتیم...
- ۹۴/۰۶/۱۶