_هی، تو با افق های باز نسبت داری?
آغوشت
اول اشک هایش راپاک کرد یا جای بوسه هایش?
نمی دانم اما، پله سوم بود که شروع کرد به شستن خاطرات ،
به شستن یادش...
چشمانت دریا.
طرح لبخند لبانم
دیگر دلخوش به هم آغوشی با کلمات هم نیستم.
انار می شوم در بعدازظهر داغ اردیبهشت
آبی پوشیدی و آسمان
هوا ابری است
نگاهت برای مغازله کافی ست
دست دراز می کنی به سمت درخت انار
گاهی وقت ها هم هست که بلبل می زند زیر آواز نه از خوشی.
صبح