چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

چشمان بی چراغ

جلوی آیینه خیره شدم به آدمی که رو به رویم ایستاده بود و از ترس رنگ به رخ نداشت.

ترس بود یا نگرانی یا...
چیز اشتباهی در آن آدم بود که باید عوض شود. چیزهای غلط.
باید از موهایش شروع کند. موهای بلند زنانه بدرد طنازی می خورد، به کار او نمی آید.
برای یک زن چیدن موها چند قدم جلو پریدن است به سمت تحول، بلکم گریز... 
زن خسته شد، آیینه خالی.


  • فاطم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی