چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
بایگانی
نویسندگان

خنجر

 

دیروز طبق عادت هر ماه تزریق داشتم و طوری از درد به خودم می‌پیچیدم که مدت‌ها بود اینطور در رنج نبودم.

 آدم وقتی درد دارد، دلنازک می‌شود و من غمگین بودم که چرا این مشکل من برای عزیزانم عادی شده و حالی از من نمی‌پرسند. در توییترم نوشتم که دوست داشتن به گفتن نیست، به حضور است. اندکی بعد یک ناشناس پیغامی داد با این مضمون که حتما خودت عیب و ایرادی داری که تنهایی. جواب دادم از چیزی خبر ندارید. بعد شروع کرد به فحاشی، بد و بیراه گفتن که هنوز مثل قبل دریده و پاچه‌ورمالیده و ... هستی.

نمی‌دانم چرا لحظه‌ای فکر کردم این آدم عصبانی شاید تاواریش سابق من باشد...

 

 

  • فاطم

نظرات  (۱)

چرا تزریق ماهانه دردناک 

بیماری سختی دارین؟ 

عافیت باشه داروها براتون

پاسخ:
ممنونم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">