چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

ملتقای باران و اشک

 

 

لباس‌ها به تنم اضافی‌اند، رها می‌‌‌‌شوم از آن‌ها. پنجره را باز می‌کنم، باران می‌بارد. نرمی هوا به آرامی می‌آید و می‌نشیند بر پوست عریانم. اندکی تامل می‌کنم تا سردی این شب سر تا به پایم را مشغول خود کند. طاقت نمی‌آورم و به تیشرت صورتی پناهنده می‌شوم.

بی‌قراری دردآوری دست و پاهایم را کلافه کرده است...

  • فاطم

تیشرت صورتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی