چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
بایگانی
نویسندگان

وَ خُذ بِقَلبِی إلٰی مَراشِدی

 

نشست لب تختم و پرسید: حالتون خوبه؟ ناراحت نیستین؟

گفتم: خوبم، چرا ناراحت باشم؟

گفت: آره به طرز عجیبی امروز ناراحت نیستین؛ شما هر روز ناراحتین.

 

با خودم فکر کردم چه اشتباهی بود که اجازه دادم ناراحتی‌هامو درک کنه، و چه بدتر، وقتی دل و روحم رو به کسانی سپردم که غم رو به چهره‌ و خونه‌م آوردند.

  • فاطم

نظرات  (۱)

بیگانه اگر می شکند حرفی نیست.......

از ........ :)

پاسخ:
میگذره دختر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">