چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى

حرف ها گاهى به زبان نمى آیند

چهاردیوارى
طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

آرامش امشبت،نوش


وقتی گریه می کردم، می گفت حالا که می خواهی گریه کنی برای چیزی گریه کن که ارزش داشته باشد. می گفت سخنرانی و روضه امام حسین گوش کن و گریه کن.
حالا ، شبی مثل امشب، دلم می خواست خانه نبودم. یک گوشه ی تاریک بین آدم ها می نشستم و برای مردمی می گریستم که جنس رنج هاشان فراتر از تصور من است...
  • فاطم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی